با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

قیمه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • گوشت بریده به قطعات کوچک
  • فونتیک فارسی

    gheyme
  • اسم
    غذا و آشپزی minced meat, hashed meat
    • - ترجیح می‌دهم در اسپاگتی‌ام به جای گوشت چرخ‌کرده از قیمه استفاده کنم.

    • - I prefer to use minced meat in my spaghetti sauce rather than ground beef.
    • - قصاب انواع گوشت از جمله قیمه می‌فروشد.

    • - The butcher sells a variety of meats, including minced meat.
  • نوعی خورش ایرانی
  • فونتیک فارسی

    gheyme
  • اسم
    غذا و آشپزی Gheyme (minced meat with split peas)
    • - مادرم دیشب برای شام قیمه‌ی خوشمزه‌ای پخت.

    • - My mother made a delicious Gheyme for dinner last night.
    • - یک کاسه قیمه به رستوران ایرانی سفارش دادم.

    • - I ordered a bowl of Gheyme from the Persian restaurant.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت قیمه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «قیمه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/قیمه

لغات نزدیک قیمه

پیشنهاد بهبود معانی