۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

ماجراجویی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

حادثه‌جویی

فونتیک فارسی

maajeraajooyi, maajaaraajooyi
اسم
adventure, escapade, adventuresomeness, adventurousness, adventurism, exploit

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- ردیف صندلی‌ها مملو از مسافران هیجان‌زده‌ای بود که مشتاق شروع ماجراجویی خود بودند.

- The row of seats was filled with excited passengers eager to embark on their adventure.

- تصمیم گرفتیم به سفر جاده‌ای برویم و کاراوانی برای ماجراجویی خود اجاره کردیم.

- We decided to go on a road trip and rented a trailer for our adventuresomeness.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ماجراجویی

  1. مترادف:
    آشوب‌طلبی بلواجویی شرطلبی فتنه‌جویی غوغاطلبی
  1. مترادف:
    حادثه‌جویی واقعه‌طلبی

ارجاع به لغت ماجراجویی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ماجراجویی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ماجراجویی

لغات نزدیک ماجراجویی

پیشنهاد بهبود معانی