فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

ماجراجویی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

حادثه‌جویی

فونتیک فارسی

maajeraajooyi, maajaaraajooyi
اسم

adventure, escapade, adventuresomeness, adventurousness, adventurism, exploit

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

ردیف صندلی‌ها مملو از مسافران هیجان‌زده‌ای بود که مشتاق شروع ماجراجویی خود بودند.

The row of seats was filled with excited passengers eager to embark on their adventure.

تصمیم گرفتیم به سفر جاده‌ای برویم و کاراوانی برای ماجراجویی خود اجاره کردیم.

We decided to go on a road trip and rented a trailer for our adventuresomeness.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ماجراجویی

  1. مترادف:
    آشوب‌طلبی بلواجویی شرطلبی فتنه‌جویی غوغاطلبی
  1. مترادف:
    حادثه‌جویی واقعه‌طلبی

ارجاع به لغت ماجراجویی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ماجراجویی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ماجراجویی

لغات نزدیک ماجراجویی

پیشنهاد بهبود معانی