آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

متهم به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم صفت
فونتیک فارسی / mottaham /

defendant, suspect, (the) accused, alleged, culprit, charged (person), arraigned, incriminated, indicted

defendant

suspect

accused

alleged

culprit

charged

arraigned

incriminated

indicted

مورد اتهام

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

متهم به قتل

the alleged murderer

او متهم است که در فرار زندانیان دست داشته.

He is accused of complicity in the prisoners' escape.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

لکه‌های خون خشک‌شده روی پیراهن متهم

dribbles of dried blood on the shirt of the accused

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد متهم

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
در مظان‌اتهام در معرض اتهام دارای اتهام

ارجاع به لغت متهم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «متهم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/متهم

لغات نزدیک متهم

پیشنهاد بهبود معانی