altar, adytum, mihrab
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
گیرندهی عشای ربانی به محراب نزدیک شد.
The communicant approached the altar.
بهطور سنتی، پدر اغلب عروس را در محراب به داماد میسپارد.
Traditionally, the father often gives away the bride at the adytum.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «محراب» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/محراب