آخرین به‌روزرسانی:

محراب به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / mehraab /

altar, adytum, mihrab

عبادتگاه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

گیرنده‌ی عشای ربانی به محراب نزدیک شد.

The communicant approached the altar.

به‌طور سنتی، پدر اغلب عروس را در محراب به داماد می‌سپارد.

Traditionally, the father often gives away the bride at the adytum.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد محراب

  1. مترادف:
    قبله جایگاه امام‌در مسجد
  1. مترادف:
    عبادتگاه جایگاه کشیش
  1. مترادف:
    مقصوره شاه‌نشین
  1. مترادف:
    صدر اطاق پیشگاه‌مجلس

ارجاع به لغت محراب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «محراب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/محراب

لغات نزدیک محراب

پیشنهاد بهبود معانی