signalman
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مخابراتچی سریعاً مشکل شبکه را شناسایی کرد.
The signalman quickly identified the glitch in the network.
مخابراتچی خرابی تجهیزات را به سرپرست خود گزارش داد.
The signalman reported the equipment failure to his supervisor.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مخابراتچی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مخابراتچی