فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

مداخله‌گر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

معادل انگلیسی لغت:
  • meddler, interloper, kibitzer, meddlesome, officious
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت مداخله‌گر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مداخله‌گر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مداخله‌گر

لغات نزدیک مداخله‌گر

پیشنهاد بهبود معانی