فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

مدد به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • کمک، یاری، پایمردی، معاضدت
  • فونتیک فارسی

    madad
  • اسم
    aid, assistance, help, cooperation, succor, succour, assist, avail, subvention
    • - مردم دهکده‌ی مجاور به مدد زلزله‌زدگان شتافتند.

    • - the people of the nearby village rushed to the aid of earthquake victims
    • - مدد خواستن

    • - to seek help, to ask for assistance
    • - مدد رساندن

    • - to go to the aid of, to extend help (to), to succor, to succour
    • - مدد معاش

    • - cost of living subsidy
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد مدد

ارجاع به لغت مدد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مدد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مدد

لغات نزدیک مدد

پیشنهاد بهبود معانی