to be drunk, to be intoxicated
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او وقتی آن تصمیم را گرفت، مست بوده است.
She had been drunk when she made that decision.
آنها تا زمانی که ما برسیم مست خواهند بود.
They will have been intoxicated by the time we arrive.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مست بودن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مست بودن