drunken, languishing, in a drunken state, boozy, as a drunkard, drunkenly
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مرد مستانه تلوتلو خورد و از میخانه بیرون رفت.
The man lurched drunkenly out of the pub.
رفتار مستانه
drunken behavior
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مستانه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مستانه