فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

مسخره کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

مورد تمسخر قرار دادن

فونتیک فارسی

maskhare kardan
فعل متعدی
to chaff, to deride, to jest, to mock, to rally, to scoff, to razz, to taunt, to make fun, to ridicule

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- چون شعر دوست ندارم مرا مسخره کردند.

- They chaffed me for not liking poetry.

- او را به‌دلیل اینکه از خود ترس نشان داد مسخره کردند.

- They mocked him for showing fear.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مسخره کردن

  1. مترادف:
    استهزا کردن تمسخر کردن ریشخند کردن به‌سخره گرفتن
  1. مترادف:
    دست انداختن

ارجاع به لغت مسخره کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مسخره کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مسخره کردن

لغات نزدیک مسخره کردن

پیشنهاد بهبود معانی