فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

معامله به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

تجارت، خریدوفروش

فونتیک فارسی

mo'aamele
اسم
transaction, deal, business, buy and sell, trade, truck, traffic, barter, bargain

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- او سعی کرد جلوی معامله را بگیرد.

- He tried to block the deal.

- لطفاً وجوه را تا پایان معامله امانت‌سپاری کنید.

- Please escrow the funds until the transaction is complete.
رفتار

فونتیک فارسی

mo'aamele
اسم
treatment, behavior, behaviour, doing(s)

- معامله‌ی او با دیگران نشان‌دهنده‌ی شخصیت واقعی اوست.

- His treatment of others reflects his true character.

- معامله‌ی آن‌ها با محیط‌زیست باید بهبود یابد.

- Their behavior of the environment needs to improve.
آلت‌تناسلی (مرد)

فونتیک فارسی

mo'aamele
اسم
عامیانه dick, male genital organ

- زمانی که به‌طور اتفاقی کلمه‌ی «معامله» را در مقابل پدر و مادرش به کار برد، احساس خجالت کرد.

- He felt embarrassed when he accidentally used the word "dick" in front of his parents.

- این فیلم صحنه‌ای را نشان می‌داد که به‌طور طنزآمیزی به معامله‌ی کوچک شخصیتی اشاره می‌کرد.

- The movie featured a scene that humorously referenced a character's small dick.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد معامله

  1. مترادف:
    ابتیاع تجارت خریدوفروش دادوستد سودا سوداگری
  1. مترادف:
    سروکار رفتار
  1. مترادف:
    مبادله
  1. مترادف:
    بده‌وبستان
  1. مترادف:
    خریدوفروش کردن دادوستد کردن
  1. مترادف:
    آلت‌تناسلی (مرد)

ارجاع به لغت معامله

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «معامله» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/معامله

لغات نزدیک معامله

پیشنهاد بهبود معانی