آخرین به‌روزرسانی:

تجارت به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

دادوستد، بازرگانی، معامله

فونتیک فارسی

tejaarat
اسم

business, commerce, trade, traffic, buying and selling, enterprise, truck, mercantile, merchandising, commercial

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

واکنش شدید به دخالت دولت در تجارت

a backlash against government interference in commerce

استدلال‌های او در دفاع از تجارت آزاد مجاب‌کننده بود.

His arguments in defence of free trade were cogent.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

دخالت دولت از رشد تجارت جلوگیری می‌کند.

Government interference discourages the growth of trade.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تجارت

  1. مترادف:
    بازرگانی دادوستد سودا سوداگری معامله

ارجاع به لغت تجارت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تجارت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تجارت

لغات نزدیک تجارت

پیشنهاد بهبود معانی