فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

ممتنع به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

امتناع‌کننده

فونتیک فارسی

'momtane
صفت

abstainer, pertaining to abstention, abstaining

نود رأی موافق، پنجاه رأی مخالف و بیست رأی ممتنع

a vote of ninety in favor, fifty against, and twenty abstaining

پنج رأی ممتنع داده شد.

There were five abstentions.

محال، ناممکن

فونتیک فارسی

'momtane
صفت

impossible

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

حل این مسئله‌ی ریاضی بدون هیچ کمکی برای من ممتنع است.

It is impossible for me to solve this complex mathematical problem without any help.

سهل و ممتنع

seemingly easy but difficult to do or imitate

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ممتنع

  1. مترادف:
    محال ناشدنی ناممکن
    متضاد:
    ممکن
  1. مترادف:
    امتناع‌کننده خودداری‌کننده

ارجاع به لغت ممتنع

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ممتنع» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ممتنع

لغات نزدیک ممتنع

پیشنهاد بهبود معانی