آخرین به‌روزرسانی:

ممنوع به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / mamnoo /

prohibited, forbidden, debarred, barred, not allowed, impermissible, not permitted, illicit, disallowed, proscribed, taboo, restricted, outlawed, out, banned, interdicted, embargoed

قدغن، غیرمجاز، منع‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

پارک دوبل ممنوع است.

Double-parking is forbidden.

اسلحه‌ی کمری باید ممنوع اعلام شود.

Handguns ought to be outlawed.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ممنوع

  1. مترادف:
    غیرمجاز غیرقانونی قدغن ممنوعه منع‌شده ناروا نهی
    متضاد:
    مجاز

ارجاع به لغت ممنوع

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ممنوع» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ممنوع

لغات نزدیک ممنوع

پیشنهاد بهبود معانی