آخرین به‌روزرسانی:

ممیز به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی / momayyaz /

auditor, controller, surveyor, decimal point

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
فونتیک فارسی / momayyaz /

discerning, discriminatuve

فونتیک فارسی / momayyaz /

distinguished, investigated by the Supreme Court

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ممیز

  1. مترادف:
    اسم
  1. مترادف:
    ارزیاب شناسا مفتش مقوم
  1. مترادف:
    شاخص مشخص
  1. مترادف:
    آگاه دانا

ارجاع به لغت ممیز

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ممیز» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ممیز

لغات نزدیک ممیز

پیشنهاد بهبود معانی