fruit shop, greengrocery
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
به میوهفروشی رفتم تا چند سیب تازه بخرم.
I stopped by the fruit shop to buy some fresh apples.
میوهفروشی انتهای خیابان بهترین مجموعهی میوههای ارگانیک را دارد.
The greengrocery down the street has the best selection of organic fruits.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «میوهفروشی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/میوهفروشی