امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

نابهنجار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

naabehanjaar
abnormal, anomalous, atypical, curious, different, erratic, foreign, gross, irregular, perverted, unnatural, wry, odd

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد نابهنجار

  1. مترادف:
    بی‌روش بی‌قاعده بی‌نظم نامتناسب ناهماهنگ
    متضاد:
    بهنجار

ارجاع به لغت نابهنجار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نابهنجار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/نابهنجار

لغات نزدیک نابهنجار

پیشنهاد بهبود معانی