blind, eyeless, sightless, amaurotic, visionless, stone-blind, unsighted
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
هومر شاعری نابینا بود.
Homer was a blind poet.
مرد نابینا بازویم را گرفت.
The blind man fastened on my arm.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «نابینا» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نابینا