آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۴

    ناقل به انگلیسی

    معنی‌ها

    فونتیک فارسی / naaghel /

    conductor, transmitter, narrator, vehicle

    conductor

    transmitter

    narrator

    vehicle

    پزشکی carrier

    carrier

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد ناقل

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    راوی مورخ نقال
    مترادف:
    ساری منتقل‌کننده
    مترادف:
    حامل

    سوال‌های رایج ناقل

    ناقل به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «ناقل» در زبان انگلیسی بسته به زمینه‌ای که در آن به‌کار می‌رود، معادل‌های مختلفی دارد. در رایج‌ترین کاربردها، می‌توان آن را به carrier, transmitter, یا vector ترجمه کرد.

    در زبان فارسی، «ناقل» به فرد، شیء یا عاملی گفته می‌شود که چیزی را از جایی به جای دیگر منتقل می‌کند. این "چیز" می‌تواند فیزیکی، بیولوژیکی، اطلاعاتی یا حتی مفهومی باشد. واژه‌ی «ناقل» از ریشه‌ی «نقل» به‌معنای جابه‌جایی یا انتقال گرفته شده و در حوزه‌های متعددی از پزشکی گرفته تا مهندسی، ارتباطات و علوم انسانی کاربرد دارد.

    در پزشکی و زیست‌شناسی، «ناقل» معمولاً به موجودی اطلاق می‌شود که عامل یک بیماری را بدون اینکه خودش الزماً بیمار شود، به انسان یا حیوان دیگری منتقل می‌کند. برای مثال، پشه‌ی آنوفل ناقل بیماری مالاریاست. در این زمینه، واژه‌ی vector یا disease carrier در زبان انگلیسی استفاده می‌شود. این کاربرد علمی، در اپیدمیولوژی و بهداشت عمومی بسیار مهم است، چراکه کنترل ناقلان یکی از راه‌های کلیدی مهار بیماری‌های واگیردار است.

    در زمینه‌ی فناوری و مهندسی، «ناقل» می‌تواند به چیزی اشاره داشته باشد که انرژی، داده یا سیگنال را منتقل می‌کند. مثلاً در سیستم‌های مخابراتی، یک signal transmitter یا data carrier مسئول انتقال اطلاعات بین دو نقطه است. یا در فیزیک، ذراتی مانند فوتون‌ها به عنوان ناقلان نیرو شناخته می‌شوند. در این‌جا نیز مفهوم اصلی همان انتقال است، اما مصداق آن متفاوت است.

    در ادبیات و علوم انسانی نیز، واژه‌ی «ناقل» کاربرد دارد؛ مثلاً وقتی می‌گوییم «ناقل روایت»، منظور کسی است که داستان یا اطلاعات تاریخی را از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌کند. در این حالت، ناقل صرفاً کسی نیست که پیام را تکرار کند، بلکه ممکن است بر شکل و مضمون آن نیز تأثیر بگذارد. در زبان انگلیسی در چنین زمینه‌ای می‌توان از واژه‌هایی مانند narrator یا relator نیز استفاده کرد، هرچند در بافت‌هایی که بر انتقال صرف تأکید دارند، transmitter یا conduit رایج‌ترند.

    نکته‌ی مهم این است که نقش ناقل، هرچند ممکن است در ظاهر منفعل به‌نظر برسد، در بسیاری از موارد فعال و تعیین‌کننده است. ناقل ممکن است واسطه‌ی انتقال بیماری، فرهنگ، داده یا تجربه باشد و نقشش در حفظ یا گسترش آنچه منتقل می‌شود، اساسی باشد.

    «ناقل» واژه‌ای است که با وجود سادگی ظاهری، کاربردهای گسترده و متنوعی دارد. چه در علم، چه در فناوری و چه در فرهنگ، همیشه جایی برای عاملی که «انتقال» را ممکن می‌سازد وجود دارد؛ عاملی که بی‌ آن، گردش دانش، نیرو، یا حتی حیات، مختل می‌شود.

    ارجاع به لغت ناقل

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ناقل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ناقل

    لغات نزدیک ناقل

    • - ناقص و پراکنده
    • - ناقض
    • - ناقل
    • - ناقلا
    • - ناقلاگری
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره انضباط محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.