با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

نقض کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

باطل کردن، شکستن

فونتیک فارسی

naghz kardan
فعل متعدی
to violate, to break, to infringe, to refuse to observe, to contravene, to breach, to rupture

- او مفاد قرارداد را نقض کرد.

- She violated the terms of the contract.

- آن‌ها توافق آتش‌بس را نقض کردند.

- They violated the cease-fire agreement.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت نقض کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نقض کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/نقض کردن

لغات نزدیک نقض کردن

پیشنهاد بهبود معانی