نقض کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

باطل کردن، شکستن

فونتیک فارسی

naghz kardan
فعل متعدی
to violate, to break, to infringe, to refuse to observe, to contravene, to breach, to rupture

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- او مفاد قرارداد را نقض کرد.

- She violated the terms of the contract.

- آن‌ها توافق آتش‌بس را نقض کردند.

- They violated the cease-fire agreement.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت نقض کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نقض کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/نقض کردن

لغات نزدیک نقض کردن

پیشنهاد بهبود معانی