فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

نوپا به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • تازه‌به‌راه‌افتاده
  • فونتیک فارسی

    nõpaa
  • صفت
    toddler, learning to walk, toddling
    • - کودک نوپا روی صندلی بلندش تکان می‌خورد.

    • - The toddler squirmed in her high chair.
    • - محوطه‌ی بازی نرم در این مرکز خرید برای کودکان نوپا برای دویدن و بالا رفتن مناسب است.

    • - The soft play area at the mall is perfect for toddlers to run and climb.
  • نوبنیاد
  • فونتیک فارسی

    nõpaa
  • صفت
    newly-established, recently-founded, young, new, newfangled
    • - شهری نوپا و پررونق

    • - a young boom town
    • - شرکت نوپا در صنعت تکنولوژی

    • - the newly-established company in the tech industry
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد نوپا

ارجاع به لغت نوپا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نوپا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/نوپا

لغات نزدیک نوپا

پیشنهاد بهبود معانی