toddler, learning to walk, toddling
کودک نوپا روی صندلی بلندش تکان میخورد.
The toddler squirmed in her high chair.
محوطهی بازی نرم در این مرکز خرید برای کودکان نوپا برای دویدن و بالا رفتن مناسب است.
The soft play area at the mall is perfect for toddlers to run and climb.
newly-established, recently-founded, young, new, newfangled
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
شهری نوپا و پررونق
a young boom town
شرکت نوپا در صنعت تکنولوژی
the newly-established company in the tech industry
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «نوپا» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نوپا