ادبی no, not, nay
... نی برای فصل کردن آمدی
... you did not come to separate
شوالیه استوار ایستاد و گفت: «نی، من تسلیم ترس نخواهم شد!»
The knight stood firm, declaring, "Nay, I shall not yield to fear!"
گیاهشناسی reed, cane, straw, common reed
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
استاد بهطرز ماهرانهای نی را بافت تا یک سبد زیبا درست کند.
The artisan expertly braided the straw to create a beautiful basket.
یک سبد زیبا از نی بافتم.
I wove a beautiful basket out of reeds
موسیقی reed, flute, pipe, a rustic musical instrument
بشنو از نی ....
hear (from) the reed....
نوازنده در طول جشنواره بهطرز ماهرانهای نی زد.
The musician skillfully played the pipe during the festival.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «نی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نی