آخرین به‌روزرسانی:

هست به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فونتیک فارسی / hast /

is, there is, exists (third person singular present)

(فعل) سوم شخص مفرد حال فعل بودن

آیا او مرد این کار هست؟

Is he the man for this job?

«چطور برگردم؟» «هرموقع بخواهی اتوبوس هست!»

"How shall I get back?" "There's always the bus!"

نمونه‌جمله‌های بیشتر

این رادیو همان‌طور که هست به فروش می‌رسد.

This radio is sold as is.

اسم
فونتیک فارسی / hast /

existence, being, presence

وضعیت بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

هست جهان قرن‌هاست که دانشمندان را مجذوب خود کرده است.

The existence of the universe has fascinated scientists for centuries.

او درباره‌ی معنی هست و هدف خود در زندگی سوال کرد.

He questioned the meaning of his being and purpose in life.

اسم
فونتیک فارسی / hast /

possession, belongings, presence, property

دارایی

آن‌ها نگران امنیت هست خود هستند.

They are concerned about the security of their property.

او در آتش، تمام هستش را از دست داد.

She lost all her possessions in the fire.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت هست

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «هست» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/هست

لغات نزدیک هست

پیشنهاد بهبود معانی