فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

همزاد به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • همسن، همسال
  • فونتیک فارسی

    hamzaad
  • اسم صفت
    twin, twin brother, twin sister
    • - هردو برادر همزاد در لندن به دنیا آمدند.

    • - Both the twin brothers were born in London.
    • - تشخیص یک همزاد از دیگری کار سختی بود.

    • - It was hard to distinguish one twin from the other.
  • موجودی جن مانند که زمان به دنیا آمدن یک شخص با او به دنیا می‌آید
  • فونتیک فارسی

    hamzaad
  • اسم صفت
    عامیانه alter ego
    • - او همزاد من است همه جا با هم می‌رویم.

    • - He's my alter ego we go everywhere together
    • - همزاد سوپرمن کلارک کنت بود.

    • - Superman's alter ego was Clark Kent.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد همزاد

ارجاع به لغت همزاد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «همزاد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/همزاد

لغات نزدیک همزاد

پیشنهاد بهبود معانی