everywhere, every place, all over
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آنها همهجا را برای گربهی گمشده گشتند.
They searched everywhere for the missing cat.
او همهجای خانهاش را بهدنبال کلیدهایش گشت.
He looked for his keys all over the house.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «همهجا» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/همهجا