to vaccinate, to inoculate
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آنها شروه به واکسن زدن کودکان کردهاند.
They have begun to vaccinate children.
باید سگمان را واکسینه کنیم (باید به سگمان واکسن بزنیم).
We need to vaccinate our dog.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «واکسن زدن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/واکسن زدن