antidote, antitoxin
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پادزهر بهسرعت سم را خنثی کرد.
The antidote quickly neutralized the poison.
پادزهر قلب شکسته زمان است.
The antidote for a broken heart is time.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پادزهر» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پادزهر