آخرین به‌روزرسانی:

پاشنه به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

بخش انتهایی کف پا

فونتیک فارسی

paashne
اسم

کالبدشناسی heel

بعداز دویدن طولانی، او در پاشنه‌اش درد شدیدی احساس کرد.

She felt a sharp pain in her heel after the long run.

او یخ را به پاشنه‌اش گذاشت تا ورم کاهش یابد.

He applied ice to his heel to reduce the swelling.

برآمدگی‌های بالا و پایین در

فونتیک فارسی

paashne
اسم

stern, pivot, hinge

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

در را با یک تکان از پاشنه درآورد.

He wrenched the door off its hinges.

درب خش‌خش‌کنان بر پاشنه چرخید.

The gate turned groaning on its hinges.

بخش انتخایی جوراب یا کفش

فونتیک فارسی

paashne
اسم

heel

پاشنه‌ی کفشم در حین راه رفتن شکست.

The heel of my shoe broke while I was walking.

صدای تلق‌تلق کفش‌های پاشنه‌بلند خواهرم

the clack of my sister's high heels

نمونه‌جمله‌های بیشتر

راه رفتن در خیابان‌های سنگ‌فرش‌شده با کفش پاشنه‌بلند دشوار است.

It's difficult to walk on cobbled streets in high heels.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت پاشنه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پاشنه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پاشنه

لغات نزدیک پاشنه

پیشنهاد بهبود معانی