با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

پرماجرا به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • پرحادثه
  • فونتیک فارسی

    pormaajaraa
  • صفت
    adventurous, adventuresome, dramatic, eventful
    • - سفر دریایی ما به هندوستان پرماجرا بود.

    • - Our passage to India was eventful.
    • - مهمانی پرماجرا برای همه خاطرات فراموش‌نشدنی‌ای به جا گذاشت.

    • - The eventful party left everyone with unforgettable memories.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت پرماجرا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پرماجرا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پرماجرا

لغات نزدیک پرماجرا

پیشنهاد بهبود معانی