آخرین به‌روزرسانی:

پناهنده به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پناهجو، متحصن

فونتیک فارسی

panaahande
اسم

refugee, asylum seeker, displaced person

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

پناهنده شدن

to seek asylum

پناهنده‌ی سیاسی

political asylum

نمونه‌جمله‌های بیشتر

دولت برای پناهندگان پناهگاه و غذا فراهم کرد.

The government provided shelter and food to the refugees.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پناهنده

  1. مترادف:
    پناه‌جو زنهاری زینهاری متحصن ملتجی

ارجاع به لغت پناهنده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پناهنده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پناهنده

لغات نزدیک پناهنده

پیشنهاد بهبود معانی