apology, excuse, pardon, expression of regret or sorrow
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
معلم پوزش علی را پذیرفت.
The teacher accepted Ali's apology.
لطفاً پوزش فروتنانهی مرا بپذیرید.
Please accept my humble apology.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پوزش» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پوزش