با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید
خرید اشتراک

    پی به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    • عصب

    • فونتیک فارسی

      pey
    • اسم
      nerve

      • - پی‌جنبشی

      • - motor nerve

      • - پی‌بویایی

      • - olfactory nerve
    • شانزدهمین حرف الفبای یونانی
    • pi
    پیشنهاد بهبود معانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    مترادف و متضاد پی

    1. اساس، بن، بنیاد، بنیان، بیخ، پایه، شالوده، مبنا
    2. اثر، ردپا، رد
    3. پس، پشت، تعاقب، دنبال، عقب، قفا، متعاقب، واپس
    4. رگ، عصب

    ارجاع به لغت پی

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «پی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پی

    لغات نزدیک پی

    پیشنهاد بهبود معانی
    دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری