آخرین به‌روزرسانی:

چرخیدن به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی / charkhidan /

to rotate, to spin, to turn, to whirt

swivel

روی لولا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد چرخیدن

  1. مترادف:
    حرکت دورانی‌داشتن چرخ خوردن چرخ زدن دور خودگردیدن گردیدن گشتن
  1. مترادف:
    پیچیدن
  1. مترادف:
    اداره‌شدن
  1. مترادف:
    پرسه زدن این‌سو و آن‌سو رفتن
  1. مترادف:
    جریان داشتن تکرار شدن

ارجاع به لغت چرخیدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «چرخیدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/چرخیدن

لغات نزدیک چرخیدن

پیشنهاد بهبود معانی