آخرین به‌روزرسانی:

پرسه زدن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ولگردی کردن

فونتیک فارسی

parse zadan
فعل لازم

to prowl, to ramble, to wander, to loiter, to roam, to meander, to hover, to piddle (away), to mill (about or around), to ambulate, to cruise, to straggle

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

در شهر پرسه زدن

to wander about the city

او بدون هدف در امتداد ساحل پرسه می‌زد.

He wandered aimlessly along the beach.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

ما تمام روز در اطراف مدرسه پرسه زدیم.

We loitered about the school all day.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت پرسه زدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پرسه زدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پرسه زدن

لغات نزدیک پرسه زدن

پیشنهاد بهبود معانی