club, mace, staff, bat, cudgel, stave, shillelagh, bludgeon
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
روباه توسط روستاییان چماقبهدست احاطه شده بود.
The fox was beset by farmers wielding clubs.
چماقدار
macebearer
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «چماق» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/چماق