آخرین به‌روزرسانی:

چنگ انداختن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

چنگ زدن

فونتیک فارسی

chang andaakhtan
فعل لازم

to hurl the claws at, to grab, to grasp, to scratch, to encroach, to lay hands on, to ruffle, to rumple, to scrabble, to clutch

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

با حرکتی سریع، عقاب به‌سمت شکارش چنگ می‌اندازد.

With a swift motion, the hawk would hurl the claws at its prey.

وقتی پروانه کنار رفت، بچه‌گربه به‌سمت هوا چنگ انداخت.

As the butterfly flew by, the kitten grasped at the air.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت چنگ انداختن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «چنگ انداختن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/چنگ انداختن

لغات نزدیک چنگ انداختن

پیشنهاد بهبود معانی