charge d'affairs, envoy, minister, (temporary) ambassador
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کاردار به جلسهی دیپلماتیک رسید.
The envoy arrived at the diplomatic meeting.
وظیفهی کاردار برقرار کردن روابط دیپلماتیک قوی بین دو کشور بود.
The envoy's role was to establish strong diplomatic relations between the two nations.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کاردار» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کاردار