۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

کاردار به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / kaardaar /

charge d'affairs, envoy, minister, (temporary) ambassador

مامور سیاسی دولت نزد دولت دیگر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

کاردار به جلسه‌ی دیپلماتیک رسید.

The envoy arrived at the diplomatic meeting.

وظیفه‌ی کاردار برقرار کردن روابط دیپلماتیک قوی بین دو کشور بود.

The envoy's role was to establish strong diplomatic relations between the two nations.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت کاردار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کاردار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کاردار

لغات نزدیک کاردار

پیشنهاد بهبود معانی