completely, plenty, spanking, all-fired, awfully, absolutely, all, perfectly, fully, plain, enough, wholly, totally, simply, up, fairly, dead, diametrically, straight-out, starkly, utterly, very, well, plumb, purely, widely, outright, flatly, rightly, clearly, roundly, downright, richly, out, strictly, in toto, decidely, exactly, directly, heavily, clean, quite, amply, wonderfully, solidly, singularly, heartily, sufficiently, positively, outright, properly, invincibly, altogether, uncompromisingly, eminently, squarely, abundantly, intimately, entirely, consummately, satisfactorily, comprehensively
completely
plenty
spanking
all-fired
awfully
absolutely
all
perfectly
fully
plain
enough
wholly
totally
simply
up
fairly
dead
diametrically
straight-out
starkly
utterly
very
well
plumb
purely
widely
outright
flatly
rightly
clearly
roundly
downright
richly
out
strictly
in toto
decidely
exactly
directly
heavily
clean
quite
amply
wonderfully
solidly
singularly
heartily
sufficiently
positively
outright
properly
invincibly
altogether
uncompromisingly
eminently
squarely
abundantly
intimately
entirely
consummately
satisfactorily
comprehensively
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مادرم وقتی عصبانی میشود کاملاً ساکت میشود. همهی ما میدانیم که این آرامش قبل از طوفان است.
My mom gets really quiet when she is angry. We all know that it's the calm before the storm.
بانک میخواهد ساختمان سال ۱۹۳۰ خود را کاملاً مرمت کند.
The bank is planning to give its 1930 building a complete facelift.
عصارهی غلیظ روی پنکیکها را کاملاً پوشانده است.
The thick molasses coated the pancakes perfectly.
کلمهی «کاملاً» در زبان انگلیسی به completely یا entirely ترجمه میشود.
«کاملاً» قیدی است که برای تأکید بر شدت یا تمامیت یک حالت، عمل یا وضعیت بهکار میرود. این واژه نشان میدهد که چیزی بهطور صددرصد، بینقص و بدون باقیماندن بخشی از آن، انجام شده یا وجود دارد. در زبان فارسی، استفاده از «کاملاً» معمولاً برای حذف هرگونه تردید یا نقص در جمله بهکار میرود و معادل آن در زبان انگلیسی – مانند completely، entirely، totally یا حتی در مواردی absolutely – بسته به بافت جمله انتخاب میشود.
در نوشتار رسمی یا علمی، «کاملاً» اغلب برای توصیف دقت، صحت یا کامل بودن دادهها، تحلیلها یا نتایج بهکار میرود. برای مثال، وقتی گفته میشود «این فرضیه کاملاً رد شد»، منظور این است که هیچ تردیدی در رد آن باقی نمانده است. یا در جملاتی مانند «این گزارش کاملاً مطابق با واقعیت است»، قید «کاملاً» برای تأکید بر صحت و جامعیت گزارش استفاده میشود. این کاربرد، نقش مهمی در وضوح و صراحت متن دارد و مخاطب را از میزان قطعیت گوینده آگاه میسازد.
در زندگی روزمره، «کاملاً» در گفتگوها نقش تقویتی و تأکیدی دارد. افراد برای تأکید بر درک، موافقت، مخالفت یا تأیید، از آن استفاده میکنند. برای نمونه، در پاسخ به یک نظر میگویند «کاملاً موافقم» یا «کاملاً متوجهام». این کاربرد باعث ایجاد حس صمیمیت یا قطعیت در تعاملات اجتماعی میشود. واژههایی مانند definitely یا exactly در زبان انگلیسی نیز ممکن است گاهی در این معنا ظاهر شوند، هرچند دقیقاً معادل واژهی «کاملاً» نیستند.
از منظر سبکشناسی، استفادهی زیاد و نادرست از «کاملاً» میتواند از تأثیرگذاری آن بکاهد. به عبارت دیگر، اگر گوینده یا نویسنده در هر جمله از این قید برای تأکید استفاده کند، مخاطب ممکن است آن را اغراقآمیز یا غیرواقعی تلقی کند. به همین دلیل، در نگارش حرفهای و علمی، توصیه میشود که از «کاملاً» تنها زمانی استفاده شود که واقعاً تمامیت یک حالت یا نتیجه مدنظر است.
از لحاظ معناشناسی نیز، واژهی «کاملاً» با واژههایی چون «بهطور کامل»، «تماماً»، «کاملًاً» و در برخی بافتها «صددرصد» هممعناست، ولی هرکدام از این واژهها ظرافت معنایی خاص خود را دارند. مثلاً در برخی جملات رسمی یا مکتوب، «بهطور کامل» ممکن است مناسبتر از «کاملاً» باشد، چرا که ساختار رسمیتری دارد. با این حال، در گفتار روزمره، «کاملاً» بهدلیل کوتاهی و وضوح، بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کاملا» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کاملا