کشتیار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

دارای پیگیری و پافشاری زیاد

فونتیک فارسی

koshtiyaar
صفت
insistent, persistent

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- کشتیار کسی شدن

- to beseech, to insist, to plead, to entreat, to importune, to exhort

- کشتیار او شدم که نرود؛ ولی رفت

- i pleaded with him not to go, but he did
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت کشتیار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کشتیار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کشتیار

پیشنهاد بهبود معانی