آخرین به‌روزرسانی:

کنترل به انگلیسی

معنی

فونتیک فارسی / kont[o]rol /

checking, auditing, verification, control

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کنترل

  1. مترادف:
    بازدید بازرسی تفتیش وارسی
  1. مترادف:
    نظارت
  1. مترادف:
    سانسور
  1. مترادف:
    مهار

ارجاع به لغت کنترل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کنترل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کنترل

لغات نزدیک کنترل

پیشنهاد بهبود معانی