آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

بازدید به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / baazdid /

inspection, visit (for inspection, etc.), going over, overhaul, check, examination, expedition, review

inspection

visit

going over

overhaul

check

examination

expedition

review

دیدار

خانه‌های آماده‌‌‌شده برای بازدید مشتریان

houses readied for customer inspection

بازدید سفیر توسط رسانه‌ها پوشش داده شد.

The visit of the ambassador was covered by the media.

اسم
فونتیک فارسی / baazdid /

a return visit, revisit, revisitation

a return visit

revisit

revisitation

دیدار متقابل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

بازدید مشاهدات قبلی را تأیید کرد.

The revisit confirmed the previous observations.

پس‌از جلسه‌ی اولیه، آن‌ها بازدیدی برای مذاکرات بیشتر برنامه‌ریزی کردند.

After the initial meeting, they scheduled a return visit for further discussions.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بازدید

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
دیدار دیدار مجدد ملاقات ویزیت
مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت بازدید

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بازدید» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بازدید

لغات نزدیک بازدید

پیشنهاد بهبود معانی