جغرافیا foot a mountain, foothill, piedmont, mountainside, highland
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
وقتی به کوهپایه رسیدیم مجبور شدیم با دندهی پایینتر برویم.
When we reached the foothills, we had to downshift.
او آبشار پنهانی در کوهپایه پیدا کرد.
He found a hidden waterfall on the mountainside.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کوهپایه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کوهپایه