آخرین به‌روزرسانی:

کیف کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / keyf kardan /

to enjoy oneself, to go pleasuring, to have fun, to feel euphoric or high, to get a kick (out of), to have lots of fun, to luxuriate, to disport, to revel

لذت بردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

روزهای تعطیل با دوستانم به دربند می‌رفتیم و کیف می‌کردیم.

On holidays, my friends and I used to go to Darband and have lots of fun.

همیشه وقتی به رستوران می‌رویم، کیف می‌کنیم.

We always have lots of fun when we go to the restaurant.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت کیف کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کیف کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کیف کردن

لغات نزدیک کیف کردن

پیشنهاد بهبود معانی