گذراندن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

gozaraandan
vi. to get along, to pass one's time

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
to pass, to spend, to pass successfully, to (cause to) pass, to led, to transmit
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد گذراندن

ارجاع به لغت گذراندن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گذراندن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/گذراندن

پیشنهاد بهبود معانی