آخرین به‌روزرسانی:

طی کردن به انگلیسی

معنی

معادل انگلیسی لغت:

to go or travel through, to traverse, to fix

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد طی کردن

  1. مترادف:
    پیمودن درنوردیدن عبور کردن
  1. مترادف:
    تمام کردن گذراندن گذرانیدن
  1. مترادف:
    قطع کردن
  1. مترادف:
    قطعی کردن

ارجاع به لغت طی کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «طی کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/طی کردن

لغات نزدیک طی کردن

پیشنهاد بهبود معانی