آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

گرم کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / garm kardan /

to heat, to excite, to warm, to make warm, to make hot, to grill, to reheat, to swelter, to toast

to heat

to excite

to warm

to make warm

to make hot

to grill

to reheat

to swelter

to toast

حرارت دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

کنار آتش خود را گرم کرد.

He warmed himself by the fire.

خود را جلو آتش خوب گرم کردن

to toast oneself by the fire

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت گرم کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گرم کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گرم کردن

لغات نزدیک گرم کردن

پیشنهاد بهبود معانی