to heat, to excite, to warm, to make warm, to make hot, to grill, to reheat, to swelter, to toast
to heat
to excite
to warm
to make warm
to make hot
to grill
to reheat
to swelter
to toast
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کنار آتش خود را گرم کرد.
He warmed himself by the fire.
خود را جلو آتش خوب گرم کردن
to toast oneself by the fire
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «گرم کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گرم کردن