wind, coiling
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سیم شروع به گلوله کردن محکم سیم دور دوک کرد.
The wire began coiling tightly around the spindle.
در کارخانه، دستگاه بهسرعت درحال گلوله کردن سیم بود.
In the factory, the machine was coiling rapidly.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «گلوله کردن سیم» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گلوله کردن سیم