آخرین به‌روزرسانی:

گم کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

مفقود کردن

فونتیک فارسی

gom kardan
فعل متعدی

to lose, to miss, to mislay, to misplace, to incure a loss

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

او پس‌از گم کردن پاسپورتش در موقعیت دشواری قرار گرفت.

He found himself in a sticky situation after losing his passport.

با گم کردن کلید ماشین، بدبیاری خود را تشدید کرد.

He compounded his misfortune by losing his car key.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت گم کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گم کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گم کردن

لغات نزدیک گم کردن

پیشنهاد بهبود معانی