آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

یاد گرفتن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / yaad gereftan /

to learn, to get, to acquire, to master, to pick up

to learn

to get

to acquire

to master

to pick up

آموختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

ابتدا خجالتی بود؛ ولی کم‌کم یاد گرفت خودی نشان دهد.

In the beginning she was timid, but she gradually learned to assert herself.

او درست کردن خوراک چینی را هم یاد گرفته است.

She has even learned to make Chinese dishes.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

او درس‌های خود را در مکتب رنج‌های زندگی یاد گرفت.

He learned his lesson at life's school of hard knocks.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت یاد گرفتن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «یاد گرفتن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/یاد گرفتن

لغات نزدیک یاد گرفتن

پیشنهاد بهبود معانی