آخرین به‌روزرسانی:

یوزباشی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فرمانده یا رئیس صد نفر

فونتیک فارسی

yoozbaashi
اسم

قدیمی a commander of one hundred soldiers, platoon commander

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

یوزباشی قشونش را به میدان نبرد فرستاد.

The platoon commander led his troops into battle.

یوزباشی مسئول امنیت نفرات خود بود.

The platoon commander was responsible for the safety of his team.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت یوزباشی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «یوزباشی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/یوزباشی

لغات نزدیک یوزباشی

پیشنهاد بهبود معانی